یک گوشه نشسته ام باز...
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ب.ظ
قبول!
من با دیوانگی تمام
ترمه ی روی گلمیز را از زیر پای گلدان
از زیر پای قاب کشیدم...
قبول:
من؛
تمام لحظه های بودنت،
همه ی نمکدان های بلور را،
من؛ حریمِ تمامِ قاب های خیسِ نگاهت را شکستم...
حالا؛
تو اما بیا.
تو بیا تا باهم خرده شیشه ها را از روی زمین جمع کنیم!
- ۹۳/۰۹/۲۶