نهصد و نود و نه شاخه گل خشک!
سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۶ ب.ظ
برخلاف عادت؛
آن شب
خروار خروار خوابیدم.
هزار فرسنگ خواب دیدم.
و انتهای هر فرسنگ
گلی کاشتم تا راه برگشت را گم نکنم...
انتهای هزارمین فرسنگ
چشمم به تو افتاد
و من
هنوز که هنوز است از خواب بیدار نشدم...
.:.
پ ن: بماند که چه بر سر هزارمین شاخه گل آمد...
پ ن 2: تشکر از پیام های خصوصی شما / گاهی دلگرم کننده ست و گاهی دلگیر / دلگیرها قشنگ ترند گاهی!
- ۹۴/۰۴/۲۳