کد آهنگ

سجاده نشین باوقاری بودم...

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ب.ظ


آه که چقدر سردت می شود وقتی بفهمی آنچه را که نباید بفهمی.

آه که چقدر یخ میزنی؛ وقتی خودت را بزنی به نفهمی.

::

آه که چقدر خیلی چیزها را بلد نبودم و یادگرفتم!

آه که چقدر خیلی چیزها را بلد بودم و این روزها یادم نمی آید دیگر...

::

میان این همه نِســیان؛

دلم خوش ست به تـو !

به تو؛

که همیشه در یادم بوده ای...

به تو؛

که همیشه در یادم خواهی ماند...

بحق آه.



  • ۹۳/۰۹/۰۵
  • سعید کریمی

نظرات (۳)

آه ای صبا، چون تو مدهوشم من،

خانه بر دوشم من،


خانه بر دوش....


آه! که باشد همه چیز جفت و جور می شود...
راحت و با جرأت فراموش می کنی؛ هرآنچه در یادت فرو نشسته

پاسخ:
باز هم نمیشود

باور کن که نمی شود
  • اشک واژه ها
  • بازیچه کودکان کویم کردی...
    میدانی

    پاسخ:
    می
    دانی؟
    داشتن همین حداقل دلخوشی، حداکثر است.
    تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.